معنی فارسی objecst
B1شیء، هر چیز، موجودیت یا مفهوم که قابل شناسایی باشد و در دنیای فیزیکی وجود داشته باشد.
An entity that can be perceived or identified, especially in a physical context.
- OTHER
example
معنی(example):
شیء به وضوح در سند تعریف نشده بود.
مثال:
The objecst was not defined clearly in the document.
معنی(example):
چندین شیء در زمینه فیزیک میتوانند مشاهده شوند.
مثال:
Several objecsts can be encountered in the field of physics.
معنی فارسی کلمه objecst
:
شیء، هر چیز، موجودیت یا مفهوم که قابل شناسایی باشد و در دنیای فیزیکی وجود داشته باشد.