معنی فارسی smashing/smashing

B1

شکستن یا خوردن چیزی به شدت، همچنین به معنای موفقیت چشمگیر یا فوق‌العاده است.

To break something with force; can also mean something that is very impressive or successful.

example
معنی(example):

بچه‌ها در مهمانی پیناتا را خورد می‌کردند.

مثال:

The kids were smashing the piñata at the party.

معنی(example):

این یک موفقیت چشمگیر بود!

مثال:

That was a smashing success!

معنی فارسی کلمه smashing/smashing

:

شکستن یا خوردن چیزی به شدت، همچنین به معنای موفقیت چشمگیر یا فوق‌العاده است.