معنی فارسی objranging

B1

اشیاء به معنای روش‌ها یا تکنیک‌هایی است که به نظم و ترتیب کمک می‌کند.

A method or technique that facilitates organization or categorization.

example
معنی(example):

اشیاء به بهبود سازماندهی داده‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The objranging provides better organization of data.

معنی(example):

ما در جلسه‌مان در مورد تکنیک‌های اشیاء صحبت کردیم.

مثال:

We discussed objranging techniques in our meeting.

معنی فارسی کلمه objranging

: معنی objranging به فارسی

اشیاء به معنای روش‌ها یا تکنیک‌هایی است که به نظم و ترتیب کمک می‌کند.