معنی فارسی obligingness
B1سازشپذیری، تمایل به کمک به دیگران و خدمت به آنها.
The quality of being willing to help or be accommodating.
- NOUN
example
معنی(example):
سازشپذیری او را به محبوبترین فرد در بین تیم تبدیل کرد.
مثال:
Her obligingness made her a favorite among the team.
معنی(example):
سازشپذیری در خدمات مشتری اغلب مورد تقدیر قرار میگیرد.
مثال:
Obligingness is often appreciated in customer service.
معنی فارسی کلمه obligingness
:
سازشپذیری، تمایل به کمک به دیگران و خدمت به آنها.