معنی فارسی obliquangular
C1حادی، اشاره به اشکالی که زوایای آنها راست نیست.
Describing a shape or figure that has oblique angles rather than right angles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در هندسه، یک چندضلعی حادی دارای زوایایی است که زاویه راست نیستند.
مثال:
In geometry, an obliquangular polygon has angles that are not right angles.
معنی(example):
شکل حادی ساختمان آن را از نظر معماری منحصر به فرد می‌کند.
مثال:
The obliquangular shape of the building makes it architecturally unique.
معنی فارسی کلمه obliquangular
:
حادی، اشاره به اشکالی که زوایای آنها راست نیست.
