معنی فارسی oblivial

B1

فراموشکار، به حالتی اشاره دارد که فرد در افکار یا احساسات خود غرق شده و واقعیت را فراموش می‌کند.

Relating to the state of being forgetful or oblivious.

example
معنی(example):

افکار او فراموشکار بود و در موسیقی گم شده بود.

مثال:

His thoughts were oblivial, lost in the music.

معنی(example):

لحظات فراموشکار می‌توانند به خلاقیت منجر شوند.

مثال:

Oblivial moments can lead to creativity.

معنی فارسی کلمه oblivial

: معنی oblivial به فارسی

فراموشکار، به حالتی اشاره دارد که فرد در افکار یا احساسات خود غرق شده و واقعیت را فراموش می‌کند.