معنی فارسی oblivions

B1

فراموشی‌ها، حالاتی از فراموشی یا نادیده گرفتن.

Instances or states of being oblivious or forgotten.

example
معنی(example):

کتاب به بررسی فراموشی‌های مختلفی که بشریت با آن‌ها مواجه است پرداخت.

مثال:

The book discussed the various oblivions faced by humanity.

معنی(example):

او اغلب به فراموشی‌هایی که تاریخ آن‌ها را پنهان کرده است، فکر می‌کرد.

مثال:

She often reflected on the oblivions that history has masked.

معنی فارسی کلمه oblivions

: معنی oblivions به فارسی

فراموشی‌ها، حالاتی از فراموشی یا نادیده گرفتن.