معنی فارسی obliviscence

B1

فراموشی، حالتی است که در آن فرد به طور ناخودآگاه یا عمدی از خاطرات و تجربیات خود فاصله می‌گیرد.

The act or process of forgetting; the state of being forgotten.

example
معنی(example):

فراموشی گذشته گاهی اوقات می‌تواند به ما کمک کند تا بهبود یابیم.

مثال:

The obliviscence of the past can sometimes help us heal.

معنی(example):

فراموشی اجازه می‌دهد زخم‌های قدیمی محو شوند.

مثال:

Obliviscence allows old wounds to fade away.

معنی فارسی کلمه obliviscence

: معنی obliviscence به فارسی

فراموشی، حالتی است که در آن فرد به طور ناخودآگاه یا عمدی از خاطرات و تجربیات خود فاصله می‌گیرد.