معنی فارسی oblongata

B1

آبلونگاتا، بخشی از مغز که نقش حیاتی در تنظیم فعالیت‌های خودکار بدن دارد.

A part of the brainstem that controls vital functions such as breathing and heartbeat.

example
معنی(example):

مدولا آبلونگاتا عملکردهای حیاتی را تنظیم می‌کند.

مثال:

The medulla oblongata regulates vital functions.

معنی(example):

آسیب به آبلونگاتا می‌تواند تهدید کننده زندگی باشد.

مثال:

Injury to the oblongata can be life-threatening.

معنی فارسی کلمه oblongata

: معنی oblongata به فارسی

آبلونگاتا، بخشی از مغز که نقش حیاتی در تنظیم فعالیت‌های خودکار بدن دارد.