معنی فارسی obmutescence

B1

خاموشی و بی‌حرکتی، حالتی که در آن فرد یا گروهی چیزی نمی‌گوید و در جواب به سؤالات یا درخواست‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.

The state of being silent or mute, especially in response to questions or requests.

example
معنی(example):

خاموشی او باعث شد تا دیگران نتوانند افکارش را بدانند.

مثال:

His obmutescence made it hard for others to know his thoughts.

معنی(example):

خاموشی جمعیت بر تنش در اتاق افزود.

مثال:

The obmutescence of the crowd added to the tension in the room.

معنی فارسی کلمه obmutescence

: معنی obmutescence به فارسی

خاموشی و بی‌حرکتی، حالتی که در آن فرد یا گروهی چیزی نمی‌گوید و در جواب به سؤالات یا درخواست‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.