معنی فارسی obs.
B1یادداشتی کوتاه یا اشارهای به یک نکته خاص.
An abbreviation for 'observation', a note or comment.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک یادداشت خلاصه در مقاله تحقیقاتیاش نوشت.
مثال:
She made an obs. on her research paper.
معنی(example):
استاد یک یادداشت در حاشیه انشای من نوشت.
مثال:
The professor put an obs. in the margin of my essay.
معنی فارسی کلمه obs.
:
یادداشتی کوتاه یا اشارهای به یک نکته خاص.