معنی فارسی obsequial
B2اطاعتوار، به معنای ارائه خدمت و تواضع در رفتار بهگونهای که به دیگران بهویژه افراد دارای مقام و نفوذ احترام گذاشته شود.
Relating to or exhibiting servile deference or admiration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به طوری اطاعتوار عمل کرد تا لطف دریافت کند.
مثال:
He acted in an obsequial manner to gain favor.
معنی(example):
گارسون اطاعتوار توجه زیادی به ما کرد.
مثال:
The obsequial waiter showered us with attention.
معنی فارسی کلمه obsequial
:
اطاعتوار، به معنای ارائه خدمت و تواضع در رفتار بهگونهای که به دیگران بهویژه افراد دارای مقام و نفوذ احترام گذاشته شود.