معنی فارسی obsequiously
B2به شیوهای اطاعتوار، به طور فراوان و بدون تعلل در توافق یا تأسیس به دیگران.
In an obsequious manner; excessively eager to please or obey.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور اطاعتوار به همه چیزهایی که او گفت، موافقت کرد.
مثال:
He obsequiously agreed with everything she said.
معنی(example):
دانشجو به طور اطاعتوار دستورهای استاد را دنبال کرد.
مثال:
The student obsequiously followed the professor's instructions.
معنی فارسی کلمه obsequiously
:
به شیوهای اطاعتوار، به طور فراوان و بدون تعلل در توافق یا تأسیس به دیگران.