معنی فارسی obsequity

B1

حالت یا عمل اطاعت‌وری، به معنای نشان دادن خضوع و خدمت‌گذاری به دیگران.

The act of being obsequious.

example
معنی(example):

اطاعت‌وری او در طول جلسه واضح بود.

مثال:

His obsequity was obvious during the meeting.

معنی(example):

او با اطاعت‌وری به این کار نزدیک شد تا مدیرش را راضی کند.

مثال:

She approached the task with obsequity to please her manager.

معنی فارسی کلمه obsequity

: معنی obsequity به فارسی

حالت یا عمل اطاعت‌وری، به معنای نشان دادن خضوع و خدمت‌گذاری به دیگران.