معنی فارسی observantly
B1با دقت، به شیوهای که نشان میدهد فرد به جزئیات توجه میکند.
In a manner that shows attentiveness and careful observation.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an observant manner.
example
معنی(example):
او به طور دقیق بحث را تماشا کرد و یادداشت برداری کرد.
مثال:
He watched the discussion observantly, taking notes.
معنی(example):
دانشآموزان با دقت به سخنران مهمان گوش دادند.
مثال:
The students listened observantly to the guest speaker.
معنی فارسی کلمه observantly
:
با دقت، به شیوهای که نشان میدهد فرد به جزئیات توجه میکند.