معنی فارسی obsidious
B1جذاب و فریبنده، که ممکن است به خاطر خواص خود شخص یا شیء به سختی مورد رد قرار گیرد.
Tending to attract attention or interest; alluring.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت جذاب گیاه آن را سخت میساخت که از بین برود.
مثال:
The obsidious nature of the plant made it difficult to remove.
معنی(example):
رفتار جذاب او نگرانیهایی را در میان دوستانش ایجاد کرد.
مثال:
His obsidious behavior raised concerns among his friends.
معنی فارسی کلمه obsidious
:
جذاب و فریبنده، که ممکن است به خاطر خواص خود شخص یا شیء به سختی مورد رد قرار گیرد.