معنی فارسی obsolescing
B1به فرآیند از مد افتادن تدریجی فناوریها یا شیوهها اشاره دارد.
The act or process of becoming obsolete.
- verb
verb
معنی(verb):
To become obsolete.
example
معنی(example):
از مد افتادن برخی فناوریها میتواند تأثیر زیادی بر کسبوکارها داشته باشد.
مثال:
The obsolescing of certain technologies can affect businesses significantly.
معنی(example):
در صنعت مد، روندها مدام از مد خارج میشوند چون سبکهای جدیدی ظهور میکنند.
مثال:
In the fashion industry, trends are constantly obsolescing as new styles emerge.
معنی فارسی کلمه obsolescing
:
به فرآیند از مد افتادن تدریجی فناوریها یا شیوهها اشاره دارد.