معنی فارسی obstuct

B1

مسدود کردن، مانع شدن، به معنای جلوگیری از حرکت یا پیشرفت چیزی.

To block or prevent movement or progress.

example
معنی(example):

ساختمان بلند، دید من به کوه‌ها را مسدود می‌کند.

مثال:

The tall building obstructs my view of the mountains.

معنی(example):

درخت سقوط کرده، پس از طوفان، راه را مسدود کرد.

مثال:

The fallen tree obstructed the road after the storm.

معنی فارسی کلمه obstuct

: معنی obstuct به فارسی

مسدود کردن، مانع شدن، به معنای جلوگیری از حرکت یا پیشرفت چیزی.