معنی فارسی obtainableness

B1

حالت یا ویژگی به دست آوردن چیزی.

The state of being obtainable.

example
معنی(example):

قابلیت به دست آوردن این مواد به زمانبندی تأمین‌کننده بستگی دارد.

مثال:

The obtainableness of these materials depends on the supplier's schedule.

معنی(example):

قابلیت به دست آوردن ابزارهای ضروری برای پروژه حیاتی است.

مثال:

The obtainableness of necessary tools is critical for the project.

معنی فارسی کلمه obtainableness

: معنی obtainableness به فارسی

حالت یا ویژگی به دست آوردن چیزی.