معنی فارسی obtriangular

B1

شکل هندسی که دارای سه وجه اصلی است و یکی از وجوه آن فاقد تقارن است.

Having a three-sided figure with one face being asymmetrical.

example
معنی(example):

شکل اوبتریناکر آن جسم آن را منحصر به فرد کرد.

مثال:

The obtriangular shape of the object made it unique.

معنی(example):

یک میز اوبتریناکر می‌تواند در یک گوشه به خوبی جا بگیرد.

مثال:

An obtriangular table can fit well in a corner.

معنی فارسی کلمه obtriangular

: معنی obtriangular به فارسی

شکل هندسی که دارای سه وجه اصلی است و یکی از وجوه آن فاقد تقارن است.