معنی فارسی obtruncation
B1عمل کوتاه کردن یا حذف قسمتی از دادهها یا اطلاعات.
The act of truncating or shortening something.
- NOUN
example
معنی(example):
کات اوبترینکی دادهها به ما کمک کرد تا تجزیه و تحلیل خود را ساده کنیم.
مثال:
The obtruncation of the data helped streamline our analysis.
معنی(example):
کات اوبترینکی میتواند وضوح را در گزارشهای پیچیده بهبود بخشد.
مثال:
Obtruncation can improve clarity in complex reports.
معنی فارسی کلمه obtruncation
:
عمل کوتاه کردن یا حذف قسمتی از دادهها یا اطلاعات.