معنی فارسی obvention

B1

عمل یا نتیجه به دست آوردن یا دریافت چیزی.

The act of obtaining or receiving something beneficial.

example
معنی(example):

دریافت منابع برای موفقیت پروژه حیاتی بود.

مثال:

The obvention of resources was crucial for the project's success.

معنی(example):

دریافت دانش او به طرز چشمگیری به همتایانش کمک کرد.

مثال:

His obvention of knowledge helped his peers tremendously.

معنی فارسی کلمه obvention

: معنی obvention به فارسی

عمل یا نتیجه به دست آوردن یا دریافت چیزی.