معنی فارسی obversant

B2

آشنا و مختصر در مورد امری یا موضوعی.

Familiar with or knowledgeable about a certain subject.

example
معنی(example):

او با قوانین بازی آشنایی دارد.

مثال:

She is obversant with the rules of the game.

معنی(example):

آشنایی او با تاریخ به او این امکان را داد که در بحث‌های معنا دار شرکت کند.

مثال:

Being obversant in history allowed him to engage in meaningful discussions.

معنی فارسی کلمه obversant

: معنی obversant به فارسی

آشنا و مختصر در مورد امری یا موضوعی.