معنی فارسی obvolvent
C1عنصری که در دوران پیچیدگی و لایه بندی درگیر است.
Relating to something that involves a coiling or overlapping structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لایههای پیچیده پوست حفاظت را تأمین میکنند.
مثال:
The obvolvent layers of the skin provide protection.
معنی(example):
در زمینه هنر، عناصری که پیچیدگی دارند عمق ایجاد میکنند.
مثال:
In the context of art, obvolvent elements create depth.
معنی فارسی کلمه obvolvent
:
عنصری که در دوران پیچیدگی و لایه بندی درگیر است.