معنی فارسی occasionalist

B1

فردی که به‌ندرت در فعالیت‌ها یا جلسات شرکت می‌کند و فقط در مواقع خاص حاضر می‌شود.

A person who participates infrequently in events or activities.

example
معنی(example):

او یک فرد گهگاهی است و معمولاً فقط وقتی که بخواهد در رویدادها شرکت می‌کند.

مثال:

He is an occasionalist, often participating in events only when he feels like it.

معنی(example):

او به عنوان یک فرد گهگاهی، ترجیح می‌دهد فعالیت‌ها را به صورت متناوب لذت ببرد.

مثال:

As an occasionalist, she prefers to enjoy activities sporadically.

معنی فارسی کلمه occasionalist

: معنی occasionalist به فارسی

فردی که به‌ندرت در فعالیت‌ها یا جلسات شرکت می‌کند و فقط در مواقع خاص حاضر می‌شود.