معنی فارسی occasive
B2به رویدادهایی اشاره دارد که به طور غیرمستمر یا تصادفی رخ میدهند.
Referring to events that occur irregularly or sporadically.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک فرصت پیشآمدی برای سفر پیدا کرد.
مثال:
He took an occasive opportunity to travel.
معنی(example):
رویدادهای پیشآمدی میتوانند خودجوش و غیرمنتظره باشند.
مثال:
Ocassive events can be spontaneous and unexpected.
معنی فارسی کلمه occasive
:
به رویدادهایی اشاره دارد که به طور غیرمستمر یا تصادفی رخ میدهند.