معنی فارسی occasionless

B2

بدون رویداد یا مناسبت، به زندگی یا شرایطی اشاره دارد که در آن جشن یا رویداد خاصی وجود ندارد.

Without events or occasions, referring to a life or condition that lacks celebrations.

example
معنی(example):

او زندگی بدون مناسبت داشت که از جشن‌ها تهی بود.

مثال:

He lived an occasionless life, devoid of celebrations.

معنی(example):

برخی زندگی بدون مناسبت را ترجیح می‌دهند که از فشارها آزاد است.

مثال:

Some prefer an occasionless existence, free from pressure.

معنی فارسی کلمه occasionless

: معنی occasionless به فارسی

بدون رویداد یا مناسبت، به زندگی یا شرایطی اشاره دارد که در آن جشن یا رویداد خاصی وجود ندارد.