معنی فارسی occasioner

B1

کسی که یک وضعیت یا رویدادی را به وجود می‌آورد یا به وقوع می‌پیوندد.

One who brings about or causes an event or situation.

example
معنی(example):

به عنوان منبع شادی، او همیشه می‌دانست چگونه اتاق را روشن کند.

مثال:

As an occasioner of joy, she always knew how to brighten the room.

معنی(example):

برگزارکننده مراسم مسئول تمام ترتیبات است.

مثال:

The occasioner of the event is responsible for all arrangements.

معنی فارسی کلمه occasioner

: معنی occasioner به فارسی

کسی که یک وضعیت یا رویدادی را به وجود می‌آورد یا به وقوع می‌پیوندد.