معنی فارسی occasionate
B1به وجود آوردن یا ایجاد کردن، معمولاً به رویداد یا وضعیتی اشاره دارد که به وقوع میپیوندد.
To bring about or cause to happen, usually referring to an event or situation.
- VERB
example
معنی(example):
این رویداد توانست هیجان زیادی را به وجود آورد.
مثال:
The event managed to occasionate a lot of excitement.
معنی(example):
ورود او باعث ملاقات شادمانهای شد.
مثال:
Her arrival occasionated a joyful reunion.
معنی فارسی کلمه occasionate
:
به وجود آوردن یا ایجاد کردن، معمولاً به رویداد یا وضعیتی اشاره دارد که به وقوع میپیوندد.