معنی فارسی occasionalness
B1کیفیت یا حالتی که در آن چیزی به ندرت یا به صورت گاهگاهی اتفاق میافتد.
The state of being infrequent or happening only now and then.
- NOUN
example
معنی(example):
کمیاب بودن او در جلسات باعث میشود که حضورش تأثیرگذارتر باشد.
مثال:
Her occasionalness in meetings makes her presence more impactful.
معنی(example):
کمیاب بودن میتواند احساس انتظار برای یک رویداد را ایجاد کند.
مثال:
Occasionalness can create a sense of anticipation for an event.
معنی فارسی کلمه occasionalness
:
کیفیت یا حالتی که در آن چیزی به ندرت یا به صورت گاهگاهی اتفاق میافتد.