معنی فارسی occulter
B1پنهان کردن یا مخفی کردن؛ به معنای ایجاد ابهام و عدم وضوح درباره چیزی.
To conceal or hide something, often related to intentions or secrets.
- VERB
example
معنی(example):
جادوگر سعی کرد حقههایش را از تماشاگران پنهان کند.
مثال:
The magician tried to occulter his tricks from the audience.
معنی(example):
او به خاطر پنهان کردن نیات واقعیاش در گفتگوها شناخته شده بود.
مثال:
He was known to occulter his true intentions in conversations.
معنی فارسی کلمه occulter
:
پنهان کردن یا مخفی کردن؛ به معنای ایجاد ابهام و عدم وضوح درباره چیزی.