معنی فارسی occultness
B2رازآلود بودن، به خصوص در مورد چیزهایی که مربوط به جادو، علم غیب، و خرافات است.
The quality of being mysterious or secret, often related to magic or supernatural phenomena.
- NOUN
example
معنی(example):
رازآلود بودن آیینهای باستانی پژوهشگران را مجذوب کرد.
مثال:
The occultness of the ancient rituals intrigued the researchers.
معنی(example):
بسیاری از افراد به رازآلودگی جوامع مخفی کشیده میشوند.
مثال:
Many people are drawn to the occultness of secret societies.
معنی فارسی کلمه occultness
:
رازآلود بودن، به خصوص در مورد چیزهایی که مربوط به جادو، علم غیب، و خرافات است.