معنی فارسی occupable

B1

قابل اشغال، فضایی که می‌توان آن را اشغال کرد یا استفاده کرد.

Able to be occupied or used, often referring to a space or area.

example
معنی(example):

این فضا قابل اشغال است و برای اجاره در دسترس می‌باشد.

مثال:

This space is occupable and available for rent.

معنی(example):

منطقه قابل اشغال می‌تواند ده نفر را به راحتی جا دهد.

مثال:

The occupable area can hold up to ten people comfortably.

معنی فارسی کلمه occupable

: معنی occupable به فارسی

قابل اشغال، فضایی که می‌توان آن را اشغال کرد یا استفاده کرد.