معنی فارسی odling
B1حالت یا عمل خیالپردازی، به ویژه در نوشتن یا طراحی.
The act of doodling or scribbling aimlessly.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند ساعتها در دفتر طراحیاش به اوهدل مشغول شد.
مثال:
The artist spent hours odling in her sketchbook.
معنی(example):
اوهدل میتواند به بهبود خلاقیت و تمرکز کمک کند.
مثال:
Odling can help improve creativity and focus.
معنی فارسی کلمه odling
:
حالت یا عمل خیالپردازی، به ویژه در نوشتن یا طراحی.