معنی فارسی of the blood
C1به معنای نسبت خانوادگی یا خونی.
Of kinship; relating to family ties.
- IDIOM
example
معنی(example):
رابطه آنها از خون است؛ آنها خواهر و برادر هستند.
مثال:
Their connection is of the blood; they are siblings.
معنی(example):
این پیوند از خون است و نمیتواند شکسته شود.
مثال:
This bond is of the blood and cannot be broken.
معنی فارسی کلمه of the blood
:
به معنای نسبت خانوادگی یا خونی.