معنی فارسی of the essence
C1به معنای اینکه چیزی بسیار مهم و حیاتی است.
Essential; critical.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Important, indispensable, crucial.
مثال:
speed is of the essence.
example
معنی(example):
در این وضعیت، زمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
مثال:
In this situation, time is of the essence.
معنی(example):
کیفیت در کار ما از اهمیت بالایی برخوردار است.
مثال:
Quality is of the essence in our work.
معنی فارسی کلمه of the essence
:
به معنای اینکه چیزی بسیار مهم و حیاتی است.