معنی فارسی off the pace
B1عقبتر از سطح یا سرعت میانگین، به معنای عدم توانایی رقابت به اندازه کافی سریع.
Not keeping up with the standard or speed.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در ماراتن از سرعت عقب بود.
مثال:
She was off the pace in the marathon.
معنی(example):
تیم در طول مسابقه از سرعت عقب بود.
مثال:
The team was off the pace during the match.
معنی فارسی کلمه off the pace
:
عقبتر از سطح یا سرعت میانگین، به معنای عدم توانایی رقابت به اندازه کافی سریع.