معنی فارسی off the map
B1بیرون از نقشه، به معنای آن است که در مکانی دورافتاده و نامشخص قرار دارد.
Located in a very remote or insignificant area.
- IDIOM
example
معنی(example):
شهر آنقدر دورافتاده بود که احساس میکرد خارج از نقشه است.
مثال:
The town was so remote that it felt off the map.
معنی(example):
برخی مکانها آنقدر پنهان هستند که به نظر میرسند خارج از نقشهاند.
مثال:
Some places are so hidden that they seem off the map.
معنی فارسی کلمه off the map
:
بیرون از نقشه، به معنای آن است که در مکانی دورافتاده و نامشخص قرار دارد.