معنی فارسی off-dry

B2

نیمه خشک، وضعیتی که لباس‌ها کاملاً خشک نشده‌اند.

Partially dry; not completely dry.

example
معنی(example):

لباس‌ها از حالت نیمه خشک خارج شده و نیاز به اتو کردن دارند.

مثال:

The laundry is off-dry and will need ironing.

معنی(example):

مطمئن شوید که لباس‌ها را به‌گونه‌ای آویزان کنید که تماما خشک نشوند.

مثال:

Make sure to hang the clothes until they are off-dry.

معنی فارسی کلمه off-dry

: معنی off-dry به فارسی

نیمه خشک، وضعیتی که لباس‌ها کاملاً خشک نشده‌اند.