معنی فارسی off-handed

B2

و بدون فکر جدی به موضوعی یا بدون تلاش برای نشان دادن احساس واقعی به کسی گفته می‌شود.

Casual or unintentional, usually lacking depth.

adjective
معنی(adjective):

Involving the use of the left or non-dominant hand.

معنی(adjective):

Offhand.

معنی(adjective):

In a casual or curt style, without preparation or thought; Impromptu, offhand.

example
معنی(example):

عذرخواهی غیررسمی او احساس صداقت نمی‌کرد.

مثال:

His off-handed apology didn't feel sincere.

معنی(example):

او اغلب تعریف‌های غیررسمی می‌کند که جدی گرفته نمی‌شود.

مثال:

She often gives off-handed compliments that aren't taken seriously.

معنی فارسی کلمه off-handed

: معنی off-handed به فارسی

و بدون فکر جدی به موضوعی یا بدون تلاش برای نشان دادن احساس واقعی به کسی گفته می‌شود.