معنی فارسی off-the-grid
B2خارج از شبکه، به وضعیت یا زندگی اشاره دارد که در آن فرد به منابع عمومی مانند برق و آب متکی نیست.
Living independently of the public utility services.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زندگی خارج از شبکه به معنای عدم وابستگی به خدمات عمومی است.
مثال:
Living off-the-grid means not relying on public utilities.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند خارج از شبکه زندگی کنند تا خودکفا باشند.
مثال:
They decided to go off-the-grid to be more self-sufficient.
معنی فارسی کلمه off-the-grid
:
خارج از شبکه، به وضعیت یا زندگی اشاره دارد که در آن فرد به منابع عمومی مانند برق و آب متکی نیست.