معنی فارسی officerhood

B2

مقام افسران، وضعیت یا رتبه افسران در یک سازمان.

The status or community of officers within a specific organization.

example
معنی(example):

رتبه افسران اداره پلیس مورد احترام بود.

مثال:

The officerhood of the police department was respected.

معنی(example):

او آرزو داشت به مقام افسران در کار خود برسد.

مثال:

She aspired to reach officerhood in her career.

معنی فارسی کلمه officerhood

: معنی officerhood به فارسی

مقام افسران، وضعیت یا رتبه افسران در یک سازمان.