معنی فارسی offlook
B1نگاه سرد یا بیاحساس که نشاندهنده بیعلاقگی یا عدم رضایت است.
A glance that expresses aloofness or discontent.
- NOUN
example
معنی(example):
نگاه سرد او در طول جلسه نشان میداد که ناراضی است.
مثال:
Her offlook during the meeting suggested she was displeased.
معنی(example):
نگاه سرد بر چهرهاش همه چیز را بدون کلمات بیان کرد.
مثال:
The offlook on his face said it all without words.
معنی فارسی کلمه offlook
:
نگاه سرد یا بیاحساس که نشاندهنده بیعلاقگی یا عدم رضایت است.