معنی فارسی offpspring

B1

نسل جدیدی از یک گیاه یا موجود زنده که به صورت غیررسمی به آن اشاره می‌شود.

A generation or offspring that is produced in a non-standard or informal manner.

example
معنی(example):

دختران گیاه سالم و سبز بودند.

مثال:

The offpsring of the plant were healthy and green.

معنی(example):

محققان نسل‌های جدید را مطالعه کردند تا الگوهای رشد آنها را درک کنند.

مثال:

Researchers studied the offpspring to understand their growth patterns.

معنی فارسی کلمه offpspring

: معنی offpspring به فارسی

نسل جدیدی از یک گیاه یا موجود زنده که به صورت غیررسمی به آن اشاره می‌شود.