معنی فارسی offsprings

B1

فرزندان، نسل‌های جدید که از والدین به وجود می‌آیند.

The young born to a person, animal, or plant.

example
معنی(example):

حیوانات از فرزندان خود مراقبت کردند تا زمانی که بتوانند به تنهایی زندگی کنند.

مثال:

The animals cared for their offsprings until they could survive alone.

معنی(example):

فرزندان این گیاهان به مراقبت ویژه‌ای برای رشد نیاز دارند.

مثال:

The offsprings of these plants need special care to grow.

معنی فارسی کلمه offsprings

: معنی offsprings به فارسی

فرزندان، نسل‌های جدید که از والدین به وجود می‌آیند.