معنی فارسی oilily

B1

چرب‌نما، به صورتی که ظاهری چرب و نرم دارد و معمولاً به رفتار یا گفتار غیرصادقانه اشاره دارد.

In a manner that is oily; suggestive of grease or slickness.

example
معنی(example):

او به‌طور چرب‌نما در اتاق شلوغ حرکت کرد و از برخوردها جلوگیری کرد.

مثال:

She moved oilily through the crowded room, avoiding collisions.

معنی(example):

اظهارات چرب‌نمای او باعث شد گفتگو ناخوشایند شود.

مثال:

His oily remarks made the conversation uncomfortable.

معنی فارسی کلمه oilily

: معنی oilily به فارسی

چرب‌نما، به صورتی که ظاهری چرب و نرم دارد و معمولاً به رفتار یا گفتار غیرصادقانه اشاره دارد.