معنی فارسی oilmongery
B1محل یا فروشگاهی که در آن روغنها به فروش میرسند.
A shop or establishment where oils are sold.
- NOUN
example
معنی(example):
فروشگاه روغن در مرکز شهر انتخاب گستردهای از روغنها دارد.
مثال:
The oilmongery downtown has a wide selection of oils.
معنی(example):
ما به فروشگاه روغن رفتیم تا چند روغن ویژه بخریم.
مثال:
We visited the oilmongery to buy some specialty oils.
معنی فارسی کلمه oilmongery
:
محل یا فروشگاهی که در آن روغنها به فروش میرسند.