معنی فارسی oilskinned

B1

لباس‌هایی که با ماده‌ای ضد روغن پوشش داده می‌شوند تا از نفوذ آب جلوگیری کنند.

Garments treated to be waterproof and resistant to oil.

example
معنی(example):

ماهیگیر یک کت ضد روغن پوشیده بود تا خشک بماند.

مثال:

The fisherman wore an oilskinned coat to stay dry.

معنی(example):

کت و شلوارهای ضد روغن برای هوای بارانی مناسب هستند.

مثال:

Oilskinned suits are perfect for wet weather.

معنی فارسی کلمه oilskinned

: معنی oilskinned به فارسی

لباس‌هایی که با ماده‌ای ضد روغن پوشش داده می‌شوند تا از نفوذ آب جلوگیری کنند.