معنی فارسی oked

B1

واژه‌ای به معنی تأیید شدن که بیشتر غیررسمی است.

A non-standard form of 'approved'.

example
معنی(example):

پیشنهاد شب گذشته توسط کمیته تأیید شد.

مثال:

The proposal was oked by the committee last night.

معنی(example):

او خوشحال بود که طرحش تأیید شد.

مثال:

He was pleased that his plan was oked.

معنی فارسی کلمه oked

: معنی oked به فارسی

واژه‌ای به معنی تأیید شدن که بیشتر غیررسمی است.