معنی فارسی old-talking
B1گفتگو دربارهٔ زمانهای قدیمی و خاطرات آن دوره
Talking about the past, especially something that happened long ago.
- OTHER
example
معنی(example):
پدربزرگم از یادآوری دوران کودکیاش لذت میبرد.
مثال:
My grandfather enjoys old-talking about his childhood.
معنی(example):
این گروه معمولاً در دیدارها به یادآوری خاطرات قدیمی میپردازد.
مثال:
The group often engages in old-talking during reunions.
معنی فارسی کلمه old-talking
:
گفتگو دربارهٔ زمانهای قدیمی و خاطرات آن دوره